رمان «ستاره دنباله دار» یک داستان عاشقانه، انتقامی و مافیایی است که در فضایی پر از هیجان و کشمکشهای درونی و بیرونی رخ میدهد. داستان حول شخصیتهای پیچیدهای میچرخد که هر کدام درگیر مسائل مختلفی از جمله انتقام، عشق و مشکلات خانوادگی هستند. این رمان روایتگر داستان دختری است که در میانههای مسیر عاشقانه و تراژیک خود، با سختیها و چالشهای زیادی روبرو میشود. در این میان، عشق و انتقام دو نیرو هستند که او را در مسیری غیرمنتظره قرار میدهند.
داستان رمان درباره دختری است که در روابط اجتماعی خود دچار مشکلاتی میشود. او با یک پسر به نام رایانه همکلاس است که او را تحقیر میکند و دختر داستان پس از این تحقیرها، احساس میکند که هیچکس او را نمیخواهد. او در تلاش است تا از این شرایط بیرون بیاید و انتقام بگیرد. این رمان به خوبی احساسات پیچیده و مشکلات روانی یک دختر نوجوان را نشان میدهد که در دنیای پر از بیرحمی و سختیها سعی دارد راه خود را پیدا کند.
خجالتی و سر به زیر . دست کوچیک و لطیفش رو میگیرم و بوسهای طولانی به کفش میزنم. موهایی که زده ناکارشون کرده رو نوازش میکنم و میگم: ” حالا از اولش برام تعریف کن که چی شده. ” پوست سفیدش سرخ میشه و دستاش رو از اضطراب تو هم گره میکنه. دستم رو میذارم روی مشتش و با صدایی محکم بهش اطمینان میدم: ” چیزی نیست عزیز دلم . میدونی که میتونی بهم اعتماد کنی درسته ؟ ” فقط سرش رو بالا و پایین میکنه و بالاخره به حرف میاد: “اسمش رایانه، همکلاسی گابریل. اون همیشه به من لبخند میزد. من فکر میکردم از من خوشش میاد . ” مکث میکنه و من سکوت میکنم تا خودش ادامه بده: ” یه بار هم کمکم کرد که یه مساله ی ریاضی رو حل کنم. من هم ازش خوشم اومد. ” دلم از معصومیتش ریش میشه. قلب کوچولوش با همچین چیزای کوچیکی لرزیده؟ دوباره مکث میکنه و به من نگاه میکنه اما چیزی نمیگم، فقط با توجه کامل نگاهش میکنم. ” جما، یکی از همکلاسی هام بهم گفت نباید مثل ماست باشم و باید یه حرکتی بکنم. من هم رفتم جلو و گفتم اگر دوست داشته باشه ناهار رو با هم بخوریم . ” بغض میکنه و با چشمایی اشکی میگه: ” اما اون جلوی همه ی بچهها به من گفت چرا باید با یه هویج متحرک غذا بخوره. گفت انقدر دور و برش نپلکم چون امکان نداره نه اون و نه هیچ پسر دیگهای از یه دختر کک و مکی مثل من خوشش بیاد. ” اشکش میچکه و مظلوم میگه: ” همه به من خندیدن دد. تا اینکه گابریل و لوکا بهشون حمله کردند و یه دعوای حسابی به پا شد. “
دانلود مستقیم بلافاصله پس از پرداخت. پس از پرداخت، لینک دانلود به شما ارائه خواهد شد.
با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراه خود، میتوانید هزاران رمان آنلاین و آفلاین را همزمان در دسترس داشته باشید.
اگر شما نویسنده یا ناشر این رمان هستید و از انتشار اثرشان در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، لطفاً درخواست حذف خود را به پشتیبانی سایت ارسال کنید.
یکی از قلچماقایی که همراه فرانسواست چند دقیقه ای با آیپدش ور میره و بعد صفحه رو جلوی رئیسش میگیره که کاپشن بادی بزرگش باعث شده سرش برای تنش کوچیک به نظر برسه. فرانسوا آیپد رو میگیره و بعد از اینکه نگاه دقیقی بهش میندازه میاد به طرف من و صفحه ای که گزارش انتقال پول داخلش هست رو به من هم نشون میده. شماره ی حساب و مبلغ درسته. با اینحال باز به جرجیو نگاهی میندازم تا تاییدش رو بگیرم. سرش رو از روی آیپد بلند میکنه و میگه: “مبلغ به حسابمون اومده. مشکلی نیست.”