دانلود رمان افسانه هفت رئیس… روایت بردیا و کمبوجیه پسران کورش وجنگ قدرت بین این دوبرادر برای بهسلطنت رسیدن است!کمبوجیه که مصر را فتح کرده و در آنجا مستقر است، برادرش بردیا برعلیه او، شورش می کند که خبر به کمبوجیه می رسد، در راه برگشت به ایران توسط جاسوسان بردیا کشته می شود درآنسو داریوش رئیس طایفه پارس ها به سلطنت رسیدن، بردیا مخالف است و با دانستن راز بردیا، مقدمات عزل او و به پادشاهی رسیدن خودش را فراهم می کند…
اکنون کل سرزمین پارس در تصرف سران طوایف بود. بار دیگر آنان جلسه ای در منزل داریوش تشکیل دادند تا اوضاع را بررسی کنند.
در آن جلسه باز هم در ابتدا اینتافرن لب به سخن گشود و گفت ما باید هر چه زودتر یک نفر را به عنوان شاه انتخاب کنیم تا وحدت جامعه ی پارسی در این موقعیت خطرناک حفظ شود.
شاهی که بر تخت می نشیند. دیگر نباید از خانواده کوروش باشد.
در غیر این صورت مادها باز هم مدعی سلطنت باقی می مانند در حال حاضر قسمت بزرگی از ارتش ماد از میان رفته است و مادها در حالت ضعف قرار دارند.
ولی این ضعف همیشگی نیست تقدیر هر روز در حال تغییر است و سکه دو رو دارد زمانی فرا می رسد که مادها قوی هستند و ما در حالت ضعف قرار داریم.
آن وقت از موقعیت استفاده می کنند و دوباره قدرت را به دست می گیرند.
به نظر من چون ما پنج نفر در حوادث اخیر بیشترین نقش را داشته ایم و به پیروزی نائل گردیده ایم… شاه باید یکی از ما پنج نفر باشد.
داریوش مگابیز و گبریاس با سخنان اینتافرن موافقت کردند اما آتانس گفت: من میلی به شاه شدن ندارم و با شرایطی حاضرم از این میدان بیرون بروم.
پس از چند لحظه ای که دهان داریوش، مگابیز اینتافرن و گبریاس باز مانده و چشمانشان در حال بیرون آمدن از جایگاه خویش بود.
مگابیز از اتانس پرسید: شرایط تو چیست؟
آتانس پاسخ داد: هر کدام از شما پنج نفر که به مقام شاهی برسد. من باید نفر دوم مملکت باشم.
شاه باید در تمام امور از من کسب اطلاع کند و کارها را با نظر من انجام دهد.
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید