رمان حربه ی احساس داستان رها، دختری ۲۳ ساله است که از دیگر دخترها متفاوت است. او تظاهر میکند که بیاحساس است، اما درواقع کوهی از احساسات درون خود دارد. رها در زندگیاش با مشکلات زیادی روبرو بوده است؛ از جمله اینکه پدرش یک معتاد است که مادرش را به قتل میرساند و بعد از آن، به طور مداوم رها را کتک میزند. زمانی که پدرش قصد سوء استفاده از او را دارد، رها از خانه فرار میکند. او تک و تنها آواره میشود تا اینکه یک زن، مانند یک ناجی، او را نجات میدهد و در مسیری جدید قرار میدهد.
رها دختر جوانی است که از یک خانوادهی آشفته و پر از مشکلات میآید. پس از اینکه پدرش مادرش را به قتل میرساند و خود او را تحت آزار و اذیت قرار میدهد، رها مجبور به فرار از خانه میشود. او در دنیای خارج از خانهی پدرش، با مشکلات جدیدی روبرو میشود و در نهایت توسط یک زن نجات پیدا میکند. این زن، با نجات دادن رها، به او کمک میکند تا در دنیای جدیدی به زندگی ادامه دهد. در این مسیر، رها با چالشها و موقعیتهای مختلفی مواجه میشود که او را مجبور به انتخابهایی میکند که آیندهاش را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
(رها) بی حال از دست شویی اومدم بیرون نفس گرفتم و با قدم های آهسته رفتم سمت تراس تا هوا بخورم.
روی نرده ها خم شدم و پیشونیم رو چسبوندم به نرده ی خنک هوای تازه ی صبح باعث شد حالم به کم بهتر بشه.
دیگه داشتم کلافه می شدم از این حال بد خیلی بروز ندادم جلوی بقیه؛ اما انگار سامیار خیلی تیزه و فهمید یه طوریم هست و من رو برد بیمارستان دکتر گفت آزمایش بدم و حدس هم میزد به خاطر فشارمه؛
چون تو کودکیم به دلیل بیماری هایی که داشتم بدنم ضعیفه و به قول صوف هم از بس زخمی شدم دیگه سیستم دفاعیم کلاً نابود شده.
خیلی دلم می خواست به روی سام بیارم که این حال بد چند روز هم به خاطر اونه؛ چون تقصیر اون بود که اینطور فشارم افتاده؛
اما باز عصبی میشد و مخصوصاً اینکه امروز یه مهمون کاری هم داره، نمیدونم طرف کیه؛ اما خیلی تأکید داشت روی شراکتش با باند سام و سامیار هم اون رو دعوت کرد اینجا تا باهم صحبت کنن.
نمی دونم اصرار مانی برای چیه که می گفت من و آنید هم تو گفت وگوشون باشیم و آنید هم از خدا خواسته قبول کرد و من هم کلاً برگ درخت!
احتمالاً مهمون کاریشون تا نیم ساعت دیگه میرسه و من هم فقط دلم میخواد بخوابم؛ اما باید می رفتم پایین. میتونستم نرم؛ اما ممکن بود سامیار دلخور بشه.
با سرگیجه ی ناگهانی ای که گرفتم به نرده چنگ زدم و سرم رو چسبیدم.
زیر لبی ناله ای کردم و نفسم رو فوت کردم بیرون. صاف ایستادم که در اتاق سام باز شد و…
برای دسترسی به هزاران رمان آنلاین و آفلاین، اپلیکیشن نودهشتیا را روی تلفن همراه خود نصب کنید. با این اپلیکیشن همیشه رمانهایی جذاب در دسترس خواهید داشت.
اگر شما نویسنده رمان حربه ی احساس هستید و از انتشار این رمان در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف دهید.
دانلود رمان حربه ی احساس و دیگر رمانهای جذاب در سایت نودهشتیا! 🌟