دانلود رمان – دانلود رمان های عاشقانه pdf
دانلود رمان های مذهبی، رمان مذهبی، رمان عاشقانه، رمان مافیایی، رمان های pdf، رمان های انگلیسی و…
دانلود رمان – دانلود رمان های عاشقانه pdf
مطالب محبوب
دانلود رمان هبه به قلم آذین بانو با لینک مستقیم

دانلود رمان هبه به قلم آذین بانو با لینک مستقیم

دانلود رمان هبه به قلم آذین بانو

مشخصات رمان:

  • نام رمان: هبه
  • ژانر: عاشقانه
  • فرمت: PDF
  • تعداد صفحات: 732

معرفی رمان هبه

رمان هبه داستان دختری به نام هبه است که برای نجات جان برادرش مجبور به پذیرش قراردادی می‌شود که تمام زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. او به زندگی با امیر حسامی وارد می‌شود، کسی که قصد دارد او را آزار دهد. این داستان حول محور این شرایط پیچیده و تغییرات در زندگی هبه می‌چرخد و ماجرای عشق، مقاومت، و تلاش برای پیدا کردن راهی برای رهایی را به تصویر می‌کشد.


خلاصه رمان هبه

دانلود رمان هبه…
هبه دختری است که به دلیل نجات جان برادرش مجبور به پذیرش قراردادی می‌شود. اما این قرارداد به قیمت تمام زندگی‌اش تمام می‌شود و او به زندگی با امیر حسامی وارد می‌شود. امیر حسامی فردی است که قصد دارد هبه را آزار دهد. این رمان روایتگر کشمکش‌های هبه در برابر تهدیدات و دردهایی است که در این رابطه با امیر حسامی متحمل می‌شود.


بخشی از متن رمان هبه

تمام طول مسیر برگشت، هبه خواب بود. امیر حسام بی‌حوصله نگاهش کرد، پخش را روشن کرد که خودش هم خوابش نگیرد.

هبه با کش و قوسی که به تنش داد، چشم باز کرد: «کجاییم؟»

  • «یه نیم ساعت دیگه می‌رسیم. بخواب تو!»

هبه خمیازه کشید: «نه گرسنه شدم. خوابم نمیاد دیگه.»

امیر حسام به پشت سرش اشاره کرد: «از کلوچه‌ها در بیار بخور.»

هبه لبخند زد: «نه دلم غذا می‌خواد، به قول شما پلو.»

امیر حسام اخم کرد: «بدم میاد می‌گی شما از ضمایر مفرد استفاده کن برای من.»

پخش را کم کرد، شماره گرفت و منتظر شد تا امیر رضا جواب داد: «جانم حسام؟»

  • «امیر رضا، می‌گم یه ربع دیگه می‌رسیم، شما برید ویلا، من برم غذا بگیرم.»

امیر رضا حرف امیر حسام را برای اسما و حاج احمد بازگو کرد.

  • «باشه داداش، می‌خوای وایسم یه جا هبه رو ببریم با خودمون تا تو بیای!»

امیر حسام نگاهش را به هبه دوخت که چشم بسته بود و سرش را ریتمیک با آهنگ تکان می‌داد.

  • «نه با خودم می‌مونه فقط زنگ زدم ببینم چی بگیرم.»

هبه زیر لب زمزمه کرد: «اکبر جوجه با زیتون پرورده.»

امیر حسام خنده‌اش گرفت.

  • «امیر رضا، اکبر جوجه می‌خوام بگیرم، گفتم در جریان باشی.»
  • «باشه داداش، دمت گرم.»

امیر حسام گوشی را قطع کرد. نوک سر انگشتانش را آرام لمس کرد: «خیلی گرسنه‌ای!»

هبه ترسید و دستش را عقب کشید: «نترس، حواسم نبود دستتو لمس کردم.»

هبه سرش را به علامت دانستن تکان داد: «حواسم پرت بود یه لحظه، جا خوردم…»


پیشنهادات مرتبط

  • دانلود رمان شاه و نواز به قلم نیلوفر قائمی فر با لینک مستقیم
  • دانلود رمان جهنمی به نام عشق به قلم آراز طالبی با لینک مستقیم
  • دانلود رمان بهشت به قلم Hani با لینک مستقیم

نصب اپلیکیشن نودهشتیا

با نصب اپلیکیشن نودهشتیا، هزاران رمان آنلاین و آفلاین را همزمان مطالعه کنید.

توجه:

اگر شما نویسنده این رمان هستید و از انتشار آن رضایت ندارید، می‌توانید درخواست حذف دهید.

خلاصه کتاب
دانلود رمان هبه... هبه دختری که بخاطر نجات جانِ برادرش قراردادی رو قبول میکنه که به قیمتِ تمام زندگیشه… زندگی با امیر حسامی که تلاش میکنه آزارش بده …
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
کامنت ها

درباره سایت
دانلود رمان مرجع جامع دانلود pdf تمامی رمان های ایرانی و خارجی است. پرداخت امن پشتیبانی 24 ساعته کیفیت و سرعت در ارایه خدمات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان – دانلود رمان های عاشقانه pdf " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.