دانلود رمان خرگوش و عروسک به قلم ساشلی با لینک مستقیم
✿ دانلود رمان خرگوش و عروسک به قلم ساشلی با لینک مستقیم ✿
مشخصات رمان:
رمان خرگوش و عروسک درباره هیتان، پسربچه یتیمی است که به خانواده الیس سپرده میشود. هیتان پسری سرد و عجیب است، در حالی که الیس دختر زیبای قصه است. هیتان دوست داشت که پروانهها را بکشد و الیس عطر زنانه میزد و مهمانی چای فرضی میگرفت. اما در این میان، اتفاقات تلخی رخ میدهد. الیس مورد دست درازی قرار میگیرد و هیتان سعی میکند مجازات را برای فرد خاطی اعمال کند، ولی او تنها یک بچه است. خانواده الیس تصمیم میگیرند هیتان را به یک جای دور بفرستند و این داستان پیچیدگیهایی را در پی دارد که برای هیتان و الیس هیچکدام ساده نیست.
دنبال خرگوش میرفتم.
آلیس تو دستم و تفنگ رو به کمرم بسته و خنجرم تو دست دیگرم بود.
همینطور که خرگوش سرعتش رو زیاد کرد منم سرعتم رو بالا بردم و بعد مقابل درهای طویله بودیم.
خرگوش ایستاد و میتونستم ببینم که عضلات پشتش منقبض شدند.
گردنش رو به اطراف تکون داد و صدای قلنج گردنش مثل شکسته شدن تخته چوب بود.
خرگوش عصا رو به دو تیکه کرد و تو هر دستش سلاحی تو هر دستش بود.
پشت سرش منتظر بودم تا راهنماییم کنه. قلبم بشدت میزد.
خرگوش به جلو قوز و در طویله رو باز کرد.
داخلش شد و منم داخل شدم ولی تنها چیزی که منتظرمون بود… طویله خالی بود.
خرگوش سرش رو این سمت اون سمت چرخوند.
میتونستم خشم رو تو وجودش ببینم. اطراف طویله رو گشتم ولی خالی بود.
خرگوش مشغول بررسی دیوارها شد و من هم همینکارو کردم تا اینکه خرگوش جایی ایستاد و منم پیشش رفتم.
دیدم که داره به راه پله ای که به پایین میره نگاه میکنه.
پرسیدم: “یه حفره خرگوش دیگه؟”
خرگوش از میون موهاش که روی صورتش افتاده بودند بهم نگاه کرد و گفت: “نه یکی از خوباش”
مکث کرد و ادامه داد: “یا شایدم هست …”
لبخند زد یه لبخند خطرناک و ادامه داد: “بستگی داره اگه تیکه پاره کردن کسی یه کار خوب باشه اونوقت…”
لبخند زدم و گفتم: “کار خوبیه. واقعا کار خیلی خیلی خوبیه”
خم شدم: “شاید به خوبیه تارت توت فرنگی”
خرگوش با نگاه کردن به پایین لبخندش محو شد…
برای دسترسی به هزاران رمان آنلاین و آفلاین، پیشنهاد میکنیم اپلیکیشن نودهشتیا را روی تلفن همراه خود نصب کنید. این اپلیکیشن امکان دانلود و مطالعه آسان رمانهای محبوب را فراهم میکند.
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف دهید.
دانلود رمان خرگوش و عروسک... هیتان، پسربچه یتیمی بود که به خانواده الیس سپرده شد. اون پسری سرد و عجیب بود و برعکس اون الیس پر از زیبایی و دخترونگی. هیتان دوست داشت پروانهها رو بکشه و الیس عطر زنونه میزد، مهمانی چای فرضی میگرفت. الیس مورد دست درازی قرار گرفت… هیتان سعی کرد کسی که دست درازی کرد رو مجازات کنه اما اون فقط یه بچه بود… خانواده الیس هیتان رو به جای دوری فرستادن چون …