رمان دشت آنا، نوشته کیت روبرت، داستانی عمیق از عشق، انتقام و قدرت است. این رمان به زیبایی مفاهیم انتخاب، سرنوشت و فداکاری را با شخصیتی جذاب و متفاوت به نمایش میگذارد. داستان از زندگی پرسفون، دختری که در میان تلاطمهای اجتماعی و فشارهای خانوادگی زندگی میکند، آغاز شده و به ماجراجوییهای مهیج او در برابر چالشهایی طاقتفرسا میپردازد.
در این رمان، نویسنده بهطور هنرمندانهای قدرت، سیاست و عشق را در بستری پیچیده روایت میکند و با خلق شخصیتهای قوی، خواننده را تا انتهای داستان همراه خود میکشاند.
پرسفون، دومین دختر زنی قدرتمند و تأثیرگذار در شهر است که از مدتها پیش برای رهایی از زندگیای که برایش انتخاب شده، تلاش کرده است. اما درست زمانی که فکر میکند به آزادی نزدیک است، در یک مهمانی باشکوه، بدون رضایتش به عقد حاکم بزرگ، مردی مسن و خطرناک، درمیآید.
پرسفون که تحقیر این ازدواج را نمیپذیرد، همان شب تصمیم به فرار میگیرد. فراری که او را به دام دشمن مرموز حاکم میاندازد. مردی که نهتنها خطرناک است، بلکه نامش افسانههای وحشتناکی را در میان مردم تداعی میکند.
داستان با کشمکشهای درونی و بیرونی پرسفون ادامه مییابد و مخاطب را با انتخابها و مبارزات او برای دستیابی به آزادی واقعی همراه میسازد.
“پرسفون”، من هنوز در حال نوشخوار اطلاعات جدیدی که بدست آوردهام هستم که هادس من را به بیرون از آن اتاق میبرد.
باز هم اعتراض دارم که اینطوری من را به این طرف و آن طرف میبرد، اما بخش کوچولو و مخفیای در وجودم هست که واقعاً این کار را دوست دارد.
حقیقتش را بگویم، چیزهای زیادی دربارهی هادس هست که من آنها را دوست دارم.
هادس تندخو و خشن است، اما بعد از چند روزی که من با او اینجا گذراندم، حالا میتوانم حقیقت وجودش را ببینم.
صداش کردم: هادس.
سرم را روی شانهاش تکیه دادم و گذاشتم ضربان نواختهی قلبش مرا آرام کند و ادامه دادم: من رازت را میدانم.
هادس از پلهها بالا میرفت و گفت: و اون چیه؟
گفتم: تو غرغرو و بداخلاقی، اما یه وجود بسیار زیبا زیر این پوستهی خشنت داری.
انگشت اشارهام را روی دکمه بالایی لباسش حلقه میکنم و ادامه میدهم:
تو به همهچیز اهمیت میدهی. من فکر میکنم که تو در واقع بیشتر از تمام سیزده حاکم دیگه به همهچیز اهمیت میدهی، که با توجه به نقشی که در المپیوس برای تو گذاشتهاند، این یه چیز عجیبه.
هادس پرسید: چی باعث شده این حرف را بزنی؟
و همچنان به من نگاه نمیکرد، اما مشکلی نبود.
در واقع اینطوری حرف زدن با او راحتتر هم میشود. بدون اینکه احساس کنی او میتواند با نگاهش افکار درون مغزت را بخواند، میتوانی راحتتر حرف بزنی…
ادامه دادم: تو میخواهی زئوس تاوان بدهد، اما نه به قیمت جان مردمت…
برای علاقهمندان به رمانهای خارجی و عاشقانه، اپلیکیشن نودهشتیا را پیشنهاد میکنیم. با نصب این اپلیکیشن، هزاران رمان آنلاین و آفلاین را در دستهبندیهای مختلف در دسترس خواهید داشت.
اگر شما نویسنده رمان دشت آنا هستید و از انتشار این رمان در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، میتوانید درخواست خود را برای حذف آن از سایت ارسال کنید.
دانلود رمان دشت آنا... پرسفون دومین دختر قدرتمندترین زن شهر است که مدتها برای فرار از زندگی اجباری و کسالتبارش تلاش کرده است. حالا که در آستانه آزادی است، بهطرز دردناکی در یک عمل انجامشده گرفتار میشود. در بزرگترین مهمانی سال، جایی که تمام بزرگان شهر حضور دارند، به نامزدی حاکم بزرگ، قاتل و پیر شهر درمیآید. اما پرسفون همان شب فرار میکند و حتی مرگ را به این حقارت ترجیح میدهد.
فرار او به ربوده شدن توسط بزرگترین دشمن حاکم منتهی میشود. مردی بسیار خطرناک که سالهاست تنها افسانهای بیش نبوده و بردن اسمش برای ترساندن کافی است.