دانلود رمان هفت خاج به قلم فاخته حسینی با لینک مستقیم
مشخصات رمان:
دانلود رمان هفت خاج یکی از آثار جذاب و پرهیجان در ژانر عاشقانه است که داستانی پیچیده و با چالشهای زیادی را در دل خود جای داده است. این رمان با قلم فاخته حسینی، به خوبی توانسته است خواننده را به دنیای پر از دروغ، خیانت، و عشقهای غیرممکن ببرد.
داستان “هفت خاج” در مورد باران است که در یک شب پرتنش با خیانت خواهر و نامزدش روبهرو میشود. او متوجه میشود که سعید، نامزدش، او را فریب داده و در همان شب با تزریق دارویی، او را به ورطهای میاندازد که تصمیمگیریهای سختی را در پی دارد. در حالی که هوشیاریاش به سرعت تحلیل میرود، باران در یک حادثه ناخواسته فردی را زیر میگیرد و با تهدیدات سعید مجبور به فرار از ایران میشود.
در این مسیر، باران با دشمنان مختلف، دروغها و تهدیدهای متعدد روبهرو میشود و باید تصمیم بگیرد که چه آیندهای برای خودش رقم بزند. داستان، درگیریهای درونی شخصیت اصلی را به خوبی به تصویر میکشد و خواننده را درگیر دنیای پرفراز و نشیب او میکند.
در این رمان، باران با یک شب پر از خیانت، دروغ و تصمیمات دشوار مواجه میشود. در شبی طوفانی، باران متوجه میشود که خواهرش و نامزدش سعید، هر دو در خیانت به او دست داشتهاند و تمام داراییهایشان به دست دشمنی ناشناس افتاده است. در همان شب، سعید داروی مخدر به او تزریق میکند و به دلیل ناتوانی در کنترل او، باران فردی را زیر میگیرد.
به دلیل تهدیدهای سعید مبنی بر لو دادن باران به پلیس، او مجبور به فرار از کشور میشود. در این سفر پر از خطر، باران با تهدیدهای جدیدی روبهرو میشود که سرنوشتش را تحت تأثیر قرار میدهد. پس از چندین ماه، او تصمیم میگیرد به ایران بازگردد و از دست رفتههایش را پس بگیرد. داستان رمان “هفت خاج” درباره قدرت اراده، عشق و انتقام است و خواننده را درگیر زندگی پیچیده باران میکند.
در اینجا بخشی از رمان “هفت خاج” را برایتان آوردهایم که لحظات سخت و پیچیده باران را در مسیر زندگیاش به تصویر میکشد:
زانوهایش را در آغوش گرفت، سر کج کرد و بر رویش گذاشت.
لبهایش لغزید: «چرا همیشه اینجوری میشه؟»
«چرا یه مرد میتونه اگه بخواد هر چندتا زن رو با هم داشته باشه، اما ما دخترا نمیتونیم هر چندتا مرد رو که میخواهیم با هم داشته باشیم؟»
مادرش که تا آن دم نگران مقابلش نشسته بود، سر به جلو کشید و گفت: «استغفرلله! چرا چرت و پرت میگی، پری؟»
«چرا، مامان؟ آخه پسرا هم کامل نیستن. یکی پول داره، یکی قیافه و یکیشون برات همزبون خوبیه، گوش میده حرفهاتو، میفهمدت.»
«باز زده به سرت! تو دختر، من برم پایین، زن مهدی تنها مونده، زشته.»
«تو هم زود خودتو جفت و جور کن، برگرد. وقتی میگم بیسر و صدا بگیر تموم شه، بره. باز برای من جشن راه میندازی.»
«حرف تو گوشت نمیره که.»
این را گفته نگفته از جا برخاست، مقابل آینه قدی کنار تخت ایستاد و دستی به لباس فیروزهفامش کشید.
وقتی از مرتب بودنش اطمینان حاصل کرد، از اتاق خارج شد و دختر را تنها گذاشت.
مثل دیوانهها با خود لب زد: «دلم داره منفجر میشه، من دوتاشونو برای خودم میخواستم.»
«چرا باران؟ چرا همیشه این تویی که آدمای دوستداشتنی زندگیمو ازم میگیری؟»
اشک لجوجی از گوشه چشمش بیرون جهید؛ غلت خورد و روی گونه سردش نشست.
از جایش برخاست و انگشت اشارهاش را نرم بر گونهاش کشید تا رد اشک را گم کند.
در اتاق را گشود و بیرون زد. قدمی نرفته، دستانش گرفتار شده و به عقب کشیده شد.
– آی…
– هیس…
آرام آرام به عقب برگشت. چشمان پر تمنایش در دیده کامیاب نشست…
برای دسترسی راحتتر به رمانهای متنوع و جذاب مانند “هفت خاج” و بسیاری از آثار دیگر، پیشنهاد میکنیم اپلیکیشن نودهشتیا را نصب کنید. با این اپلیکیشن میتوانید به دنیای وسیع رمانهای ایرانی دسترسی پیدا کرده و به راحتی به خواندن آنها بپردازید. این اپلیکیشن به شما امکان میدهد تا رمانهای جدید و پرطرفدار را در گوشی خود داشته باشید و از خواندن آنها لذت ببرید.
اگر شما نویسنده این رمان هستید و از انتشار آن در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف آن را ارسال کنید. برای این منظور، کافیست به بخش پشتیبانی یا کامنت همین پست در سایت نودهشتیا مراجعه کرده و درخواست خود را ثبت کنید.