رمان پسر حاجی داستانی عاشقانه و مذهبی است که زندگی دو شخصیت اصلی آن، محراب، پسری که در سایه ارزشها و اعتقادات خانواده بزرگ شده، و دختری موفق که درگیر مشکلات پیچیده زندگی میشود، روایت میکند. این داستان درباره تقابل عشق، باورها، و اشتباهات انسانی است که شخصیتها را در مسیر تغییر و تحول قرار میدهد.
پسر حاجی قصهی محراب، دردانه حاج باباجان است که درگیر تضاد میان خواستهها و عقایدش میشود. اشتباهات محراب او را به سوی انتخاب مسیری پر از تناقض میکشاند. از سوی دیگر، زندگی آرام دختری موفق با قوانینی نانوشته به کابوسی از مشکلات بدل میشود. این دو مسیر متفاوت، در نقطهای به یکدیگر گره میخورند و داستانی پر از عشق، اعتقاد، و مبارزه با مشکلات را خلق میکنند.
**”هیولاهای ذهنش هر روز بزرگ و بزرگتر میشدند و او نمیفهمید این ترس هیولاگونه چرا نفسش را قطع میکند؟
نزدیک رستوران ماشین را نگه داشت و با غم به ساختمان نیمهکارهای که در سکوت جلوهگر بود چشم دوخت.
آهی کشید و برخلاف خواسته عقلش، گوش به فرمان دل، راهی رستوران شد.
فضای خالی رستوران بیشتر دلش را فشرد. روی یکی از صندلیها نشست و سرش را روی میز گذاشت.
با قدمهای نزدیک عماد، لب باز کرد:
_عماد، یه چایی بیار؛ خیلی خستهام.”**
برای دسترسی به هزاران رمان آنلاین و آفلاین، اپلیکیشن نودهشتیا را نصب کنید و از مطالعه بیوقفه لذت ببرید.
توجه: اگر شما نویسنده این رمان هستید و از انتشار آن رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف دهید.