مشخصات رمان:
دانلود رمان کد آبی به قلم مهدیه افشار، داستانی جذاب و هیجانی از زندگی دکتر روزبه سرمد است. روزبه سرمد، دکتر نخبه و باهوشی است که در بیمارستان خصوصی خود، تمامی پرسنل را تحت تاثیر خود قرار داده است. او به عنوان یکی از بزرگترین و مخترین دکترهای تهران شناخته میشود، اما در کنار این ویژگیها، شخصیت پیچیدهای دارد که در ارتباط با زنان و روابط عاشقانهاش شناخته میشود. در این داستان، دکتر روزبه درگیر روابط عاطفی پیچیدهای میشود که هر کدام از آنها به نحوی بر زندگی او تاثیر میگذارد.
این داستان از نگاه دختری روایت میشود که به نوعی درگیر زندگی روزبه است. دختری که همزمان با موفقیتها و ویژگیهای دکتر سرمد، شخصیت پرشور و پرهیجانی دارد و رابطهای پرفراز و نشیب با او شکل میگیرد. رمان “کد آبی” تلفیقی از عشق و هیجان است که میتواند خواننده را تا پایان داستان مجذوب خود کند.
در رمان “کد آبی”، دکتر روزبه سرمد یک نخبه پزشکی است که در بیمارستان خصوصیاش به عنوان بزرگترین و مخترین دکتر تهران شناخته میشود. او فردی است که تمامی پرسنل بیمارستانش را تحت تاثیر خود قرار داده و در محافل مختلف از محبوبیت بالایی برخوردار است. اما در کنار تمامی موفقیتهای حرفهای، روزبه به شدت درگیر روابط پیچیده و عاطفی است که زندگی شخصی او را دستخوش تغییرات میکند.
داستان از نگاه دختری روایت میشود که از همان ابتدا به نوعی درگیر روزبه میشود. دختری که از ظاهر جذاب و پرانرژی روزبه به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد. اما در میان این جذابیتها، دختر متوجه میشود که روزبه عملاً یک دخترباز حرفهای است که همیشه درگیر روابط مختلف با زنان است.
این دختری که داستان از زبان او روایت میشود، با وجود آگاهی از شخصیت روزبه و دلبستگیهایی که به او پیدا کرده، همچنان درگیر احساسات و هیجانهای خاصی است که زندگیاش را با روزبه درهم میآمیزد. به مرور زمان، داستان روابط پیچیدهتر میشود و خواننده با رازهایی روبهرو میشود که تأثیرات زیادی بر روند داستان دارند.
در اینجا بخشی از رمان “کد آبی” برای شما آورده شده است که به خوبی حال و هوای داستان و تفکرات شخصیتها را به نمایش میگذارد:
روز اول کار تو مطب جدید اونقدری شلوغ نیست. چندتا از بیمارهای قدیمی و کسایی که نمیتونن با شلوغی بیمارستان کنار بیان رو ویزیت میکنم.
حوصله ام که سر میره برای رسیدن سفارش هام با فروشنده ی فروشگاه لوازم پزشکی که ازش خرید کردم تماس میگیرم.
و کمی بابت بدقولی هاشون غر میزنم که ضمن عذرخواهی و ابراز تاسف بهم اطمینان میدن که دستگاه پروژکتور چشمی و چارت اسلنم فردا میرسن.
قرار شده تا وقتی که منشی استخدام کنم، منشی پروا کارهای من رو هم انجام بده.
وقتی تماس میگیره و اطلاع میده که بیمار دیگه ای ندارم کت پاییزه ام رو همراه ریموت ماشین و موبایلم چنگ میزنم و تقریبا از مطب فرار میکنم.
فکر می کردم مشکلی با محیط نداشته باشم و بعد از این همه سال با همه چیز کنار اومده باشم اما مطمئنا اشتباه می کردم و فضا به شدت خفه کننده بود.
قبول اینکه بعد از گذشت همه ی این سال ها هنوز ارتباط گرفتن با آدمای قدیمی برام مشکله، خیلی سخته.
فکر می کردم به اون درجه بلوغ رسیدم که از آدم ها بگذرم و برای خودم هر چیزی رو پیچیده نکنم.
اما خب معلوم شد تو خودم شناسی لنگ میزنم و هنوز اونقدری بالغ نشدم.
اعتراف سختیه اما خب پدرم معتقد بود آدمیزاد باید بزرگترین منتقد خودش و شخصیتش باشه.
اونطوریه که میتونی به خودت ایمان داشته باشی.
برای دسترسی سریعتر به رمان “کد آبی” و سایر رمانهای هیجانی و عاشقانه، پیشنهاد میکنیم اپلیکیشن نودهشتیا را نصب کنید. این اپلیکیشن امکان دسترسی به هزاران رمان را در گوشی شما فراهم میکند و شما میتوانید در هر زمان و مکانی از داستانهای جذاب لذت ببرید.
اگر شما نویسنده این رمان هستید و از انتشار آن در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف آن را ارسال کنید. برای این منظور، کافیست به بخش پشتیبانی سایت نودهشتیا مراجعه کرده و درخواست خود را ثبت کنید.