دانلود رمان شلیک به خورشید” نوشته فاطمه زایری، داستانی عاشقانه و معمایی است که به شدت احساسات خواننده را درگیر میکند. دریا تجلی، طراح لباس عروسی، پنج سال پیش در شب عروسیاش تصمیم گرفت داماد را بکشد و لباس سفید عروسیاش را با خون مرد مورد علاقهاش رنگین کند. اما همه چیز طبق انتظار پیش نرفت. در این رمان جذاب و هیجانانگیز، یونس، مردی که از این خیانت جان به در برده، پنج سال بعد بازمیگردد تا از دریا انتقام بگیرد. این داستان پر از پیچیدگیهای روانی، عشقهای فراموششده، و رازهای عمیق است.
اگر از داستانهای پیچیده عاشقانه و معمایی لذت میبرید و دوست دارید با سرنوشت شخصیتها در این دنیای پرتنش آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم رمان شلیک به خورشید را بهطور کامل در سایت نودهشتیا بخوانید.
رمان “شلیک به خورشید” داستان دریا تجلی، طراح لباس عروسی است که شب عروسیاش را به جهنم تبدیل میکند. پنج سال پیش، دریا تصمیم میگیرد داماد را بکشد و در لباس عروسیاش خون بریزد. اما این خیانت به شکلی که او میخواست پیش نمیرود. یونس، مردی که در آن شب جان سالم به در برده، اکنون پس از پنج سال برای انتقام برگشته است. داستان در زمانی روایت میشود که دریا در حال تجربه یک رابطه جدید با مردی دیگر است و زندگیاش به شکلی که هیچ وقت تصور نمیکرد دچار تغییرات میشود.
“با اینکه هنوز یکی دو ساعتی تا زمان رفتن باقی مانده بود، عجله داشت. میخواست به خودش تلقین کند که تا چند دقیقه دیگر از این خانه فرار میکند و خلاص میشود. اما از هجوم اندوههای بیکران، تنها دروغگوی قهاری شده بود؛ حداقل در دروغ گفتن به خودش استاد بود.
جمع کردن وسایل اندکش، وقت چندانی نگرفت. پنج دقیقه بعد، زیپ ساک کوچک را کشید و آن را آماده روی تخت گذاشت. نگاهش نومیدانه به ساعت دوخته شد و نومیدانهتر برگشت. زمان انگار با لج افتاده بود و نمیگذشت. گویی با خودش عهد بسته بود تا او را خسته کند؛ آنقدر خسته که بالاخره برود پیش باباطاها و نقطه سر خط این قصهی پنجساله بگذارد. قصهای که دیگر نمیخواست یک دقیقهی بیشتر در هوای مسموم این خانه ادامه پیدا کند.
بیحوصله روی تخت نشست و موبایلش را دست گرفت. بیهدف اینستاگرام را باز کرد و شروع کرد به دیدن پستهای خودش. چندان عکس دونفرهای نداشت و همان چند عکس را هم با هزار زحمت از باباطاها مخفی کرده بود. اگر او اینستاگرام داشت، هرگز به خودش جسارت انتشار آن عکسها را نمیداد. زیادی محتاط بود، همیشه حواسش جمع؛ و عاطفه، اشتباهی بزرگ شده بود در میان این احتیاط افراطی!
همینطور که عکسهای دونفرهی صفحهاش را بالا و پایین میکرد، صدای بوق ماشینی در حیاط پیچید. موبایل را کنار گذاشت و به سمت پنجره رفت. هنوز پرده را کامل کنار نزده بود که با دیدن مدل و رنگ ماشین، در جا خشک شد. گیج و ناباور زمزمه کرد:
– محراب؟
ماشین او درست میان مردمکهایش جا گرفت. طولی نکشید که محراب از ماشین پیاده شد. در را باز کرد و پایش را روی سنگفرش حیاط گذاشت.
دریا وحشتزده به پنجره چسبید. محراب اینجا چه میکرد؟ اصلاً از کجا آدرس این خرابشده را پیدا کرده بود؟ حالا با آن نگاه غریبه و ناآشنا، همه جا را رصد میکرد. جان از تنش رفت. بیحال روی زمین افتاد و حتی نتوانست به حسام پناه ببرد یا التماس کند که جلوی ورود محراب را بگیرد. همانجا، مثل کشتیای به گل نشسته، خشک و بیحرکت ماند…”
با نصب اپلیکیشن نودهشتیا، میتوانید به هزاران رمان آنلاین و آفلاین دسترسی داشته باشید و داستانهای مختلف را در هر زمان و مکانی که خواستید، مطالعه کنید. این اپلیکیشن تجربهای بینظیر از خواندن رمانها را به شما ارائه میدهد.
اگر شما نویسنده رمان “شلیک به خورشید” هستید و از انتشار آن در سایت نودهشتیا ناراضی هستید، میتوانید درخواست حذف رمان خود را از این سایت ارسال کنید.
دانلود رمان شلیک به خورشید... «دریا تجلی»، طراح لباس عروسی، از لباسهای سپید و مراسمهای ازدواج خاطراتی تلخ در دل دارد. پنج سال پیش، در شب عروسیاش، تصمیم گرفت داماد را بکشد و سپیدی لباس عروسش را با خون مرد مورد علاقهاش رنگین کند. اما هیچچیز طبق تصور دریا پیش نرفت!
«یونس» زنده ماند و اکنون، پس از پنج سال، برای فهمیدن دلایل این خیانت و گرفتن انتقام بازگشته است؛ آنهم درست زمانی که دریا در میانهی یک رابطه عاشقانه با مردی دیگر قرار دارد!