موضوع: عاشقانه
تعداد صفحات: ۳۰۷۹
رمان “هایکا” نوشته الناز بوذرجمهری، داستانی پر از کشمکشهای درونی، روابط پیچیده و احساسات عمیق است که در دنیای عاشقانهای پر از تلاطم و چالشهای انسانی رخ میدهد. این رمان، در پسزمینهای از درگیریها و معضلات خانوادگی، خواننده را با شخصیتهایی روبهرو میکند که هرکدام دنیای خود را دارند و درگیر مسائل زندگی و عشق میشوند.
داستان رمان از جایی شروع میشود که هایکا، شخصیت اصلی داستان، با مشکلات و تصمیمات سختی در زندگی مواجه میشود. بحرانها و تنشهایی که در روابط خانوادگی او پیش میآید، او را به جایی میبرد که باید انتخابهایی دشوار و سرنوشتساز داشته باشد. این انتخابها نه تنها زندگی او، بلکه زندگی اطرافیانش را تغییر میدهند.
با گرهخوردن سرنوشت شخصیتها و پیچیدگیهای روانی که در درون آنها میجوشد، داستان تبدیل به یک اثر جذاب و متفاوت میشود. رابطههای عاشقانهای که در دل داستان شکل میگیرد، به زیبایی به چالش کشیده میشود و خواننده را وادار میکند تا با هر تصمیم و حرکت شخصیتها همراه شود.
“هایکا صبح با صدای تلفنش چشمانش را باز کرد. اسم حاجی روی صفحه گوشی دید. سریع تماس را وصل کرد.
- سلام حاجی، صبح بخیر.
- سلام پسر، خواب بودی؟ ظهر شد، مگه شرکت نمیری؟
- تازه ۸ صبحه حاجی، من ده میرم شرکت. چیزی شده حالا اول صبحی؟
- قبل اینکه بری سر کار، بیا اینجا. کار فوری دارم باهات!
- خیره؟
- تا ببینیم خیره یا شر. برسون خودت رو.”
“بوق ممتد اشغال پشت خط پیچید. هایکا گوشی را کنار گذاشت، از تخت بلند شد و مستقیم به سمت حمام رفت. دوش کوتاهی گرفت، لباس پوشید و از اتاق بیرون آمد.
ماهور هنوز خواب بود. بدون ایجاد هیچ سر و صدای آزاردهندهای، سوییچ ماشینش را برداشت و از خانه خارج شد.”
رمان “هایکا” با قلم روان و جذاب الناز بوذرجمهری، دنیای پیچیدهای از احساسات، روابط و چالشهای خانوادگی را به تصویر میکشد. این رمان نه تنها به بررسی روابط عاشقانه و چالشهای آنها میپردازد، بلکه در عمق داستان به مشکلات روانی و تصمیمات سرنوشتساز شخصیتها اشاره دارد که میتواند خواننده را به تفکر وادار کند.
شخصیتهای رمان، به خصوص هایکا، با ویژگیهای خاص خود، در موقعیتهای بحرانی قرار میگیرند و با تصمیمات بزرگ روبهرو میشوند که تأثیرات عمیقی بر زندگی آنها و اطرافیانشان میگذارد. این داستان در پسزمینهای از درگیریهای عاطفی و خانوادگی شکل میگیرد که همواره شما را درگیر خود نگه میدارد.
اگر به داستانهای عاشقانه و در عین حال پیچیده با چالشهای روانی و انسانی علاقهمند هستید، “هایکا” انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود.
دانلود رمان هایکا... - گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره! نکن، دختره رو عقدش نکن... حالا خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه!
حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده بود، از جایش بلند شد و روبهروی پسرش ایستاد.
- خودم کم درد دارم که با این حرفها مرهم میذاری روش؟ دستش را روی قفسه سینهاش گذاشت و کمی به عقب رفت.
- قلبم مچاله شده از پرپر شدن ناصرم... چه میدونستم شب عقدش، دسته گلم رو از دست میدم؟
خانم بزرگ با چشمان اشکی به حاجی نگاه کرد و دوبار روی پایش کوبید.
- بمیرم برای ناصرم... حالا جواب دختره و خانوادش رو چی بدیم حاجی؟ سیاهبخت شد دختر مردم...