دانلود رمان پاییز هزار رنگ به قلم شیرین عمرانی با لینک مستقیم
دانلود رمان پاییز هزار رنگ داستانی جذاب و احساسی است که در آن با زندگی سوگند هدایتی، دختری که با مشکلات شخصی دست و پنجه نرم میکند، آشنا میشویم. داستان با یک حمله میگرنی در دانشگاه آغاز میشود و به مرور زمان پیچیدهتر میشود. در این داستان، سوگند که به دلیل شیطنت همکلاسیها و عدم همراهی داروهایش مجبور به ترک کلاس میشود، به خانه باز میگردد. اما به دلیل ناتوانی در رانندگی، دوستش لاله از روزبه قائمی درخواست میکند که آنها را به منزل برساند، و این نقطه آغاز یک داستان پیچیده و عاشقانه است.
رمان داستان سوگند هدایتی را روایت میکند که دچار حمله میگرنی شده و از دانشگاه به خانه میرود. در این مسیر، او با مشکلات جدیدی روبهرو میشود و مجبور است از روزبه قائمی کمک بگیرد. پس از این ملاقات، داستان به روابط پیچیده و چالشهای عاطفی بین شخصیتها پرداخته و جلب توجه خواننده را به دنبال دارد.
روبرو شدن با پدر سوگند از اون چیزی که فکرشو میکردم سختتره، طوری که قطرههای درشت عرق از روی پیشونیم راه گرفتهاند.
توی سکوت باغ، سرم رو پایین انداختم و به میزی که از انواع و اقسام میوه و شیرینی پر شده بود، زل زدم.
- زمانی که یه نفر رو برای اولین بار میبینم، خیلی چیزا دستگیرم میشه…
اول طرز ایستادن، وقتی دستش رو به طرفم دراز میکنه، و دوم، چشماش. چشماش آدما خیلی چیزا رو از درونشون لو میده.
از اولین دیدارمون، تصویر خوبی از خودت برام بجا نذاشتی، آقای قائمی. اگرم الان اینجا نشستی، فقط و فقط واسه خاطر دل دخترم که یه عمر دست تنها بزرگش کردم.
پلک سمت راستم میپره و صدایی توی سرم ضرب میزنه که خراب کردم، اونم بد…- همینقدر خلاصه بهت بگم، من چیزی رو توی وجودت دیدم که اصلاً خوشایند نبود.
نادر هدایتی با موهای جوگندمی و نگاه نافذش اونقدری ابهت داره که وقتی داره حرف میزنه، ناخودآگاه احساس ضعف میکنم و دهنم خشک میشه…
اما همهی اینا باعث نمیشه که قافیه رو بازم و سوگند رو از دست بدم.- بذارید خودم بهتون بگم، شما یه ترسو رو دیدید که در حال فراره…
در مقابل جمله کوتاهی که کلمه به کلمهاش عین حقیقت بود، سکوت میکنه و انگار توقع این مدل اعتراف کردن رو ازم نداره.
که با ذهنی درگیر شده بهم نگاه میکنه و من هم همین رو میخوام؛ اینکه من رو جدی بگیره و خواهان دخترش بدونه.
فقط یک اشتباه بزرگ بود و امیدوارم بذاریدش پای موقعیتی که برای اولین بار درش قرار گرفتم.
دیگه خبری از پوزخندی نیست که با گفتن کنایههای اولیه روی لبهاش نشسته بود و این یعنی دیگه به چشم یه ترسو بهم نگاه نمیکنه.- یعنی هر اولین باری که برات اتفاق افتاد، قراره که فرار و به قرار ترجیح بدی؟
اگر از این داستان لذت بردید، پیشنهاد میکنیم رمانهای زیر را نیز مطالعه کنید:
اگر شما نویسنده رمان پاییز هزار رنگ (شیرین عمرانی) هستید و از انتشار آن در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف اثر خود را ثبت کنید.