“دلتنگی” داستان دختری جوان را روایت میکند که در آستانه سفر عمره، با مشکل بزرگی روبهرو میشود. او قصد دارد به همراه خانوادهاش به حج برود، اما تنها یک روز قبل از سفر، متوجه میشود که ویزای او با مشکل مواجه شده و در نتیجه قادر به سفر نیست. این مسأله او را از خانوادهاش جدا میکند و به تنهایی در خانه میماند.
به دلیل وضعیت دشوار و نیاز به حمایت و همراهی، او مجبور میشود به خانه همسایهاش برود. در آنجا به خاطر تنهایی و شرایط پیچیدهای که در آن قرار دارد، تصمیم میگیرد برای راحتی و به نوعی برای رفع نیازهای خودش، صیغه پسر همسایه شود. این تصمیم باعث میشود که داستان در مسیری غیرمنتظره و پر از احساسات و کشمکشهای درونی قرار بگیرد.
در طول رمان، شخصیت اصلی با مشکلات اخلاقی، احساسی و اجتماعی روبهرو میشود که به تدریج او را وارد موقعیتهای پیچیدهتری میکند. این داستان بیشتر بر روی کشمکشهای درونی و تصمیمات اخلاقی و عاطفی شخصیت تمرکز دارد و پیامهایی از جنس عشق، تنهایی، نیاز و وابستگی را به نمایش میگذارد.
“ریشه در حسرت” داستان دختری از یک خانواده متعصب و متدین را روایت میکند که در یک حادثه تلخ و شوکآور توسط یکی از تبهکاران مشهور به اسارت گرفته میشود. دخترک داستان، به نام “عایشه”، بارها با ترس از از دست دادن آبروی خانوادهاش مواجه میشود، چرا که در جامعهای که در آن زندگی میکند، مفاهیمی مانند شرف و آبرو به شدت تحت فشار هستند. او در این شرایط از درون خود کشمکشهایی را تجربه میکند و بین ترس از رسوایی و امید به نجات، روزهای پر استرسی را سپری میکند.
اما داستان زمانی پیچیدهتر میشود که روزگار عایشه را در مسیری جدید و پر از چالشهای غیرمنتظره قرار میدهد. او وارد دنیای جدیدی میشود که در آن باید تصمیمات سخت و پرمخاطرهای بگیرد. آیا عایشه قادر خواهد بود از این وضعیت پیچیده و دشوار نجات یابد؟ آیا در انتهای این مسیر، او توانایی یافتن خوشبختی و آرامش را خواهد داشت یا این داستان پر از تلخی و حسرت به پایان میرسد؟
این رمان با ترکیب جذاب و هوشمندانهای از ژانر عاشقانه و پلیسی، در تلاش است تا عمق پیچیدگیهای روانی و احساسی شخصیتها را به تصویر بکشد و در عین حال داستانی پر از معماهای پلیسی را پیش ببرد.